English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7876 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
zero hour U هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
predesignation U تعیین قبلی
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
gas sentinel U مامور اطلاع بافراد هنگام حمله با گاز جنگی
leader's rule U روش تعیین مسافت امن هنگام اجرای تیر بالای سربوسیله تیربار
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
adjusting to water U حرکت در هوا هنگام فرود دراب
alluvial deposit U موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
antistrophe U حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
windage U تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
compound riposte U ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
atmospheric braking U کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
pusher tractor U تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
in irons U نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
NDR U سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
upwash U حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
mush U افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
movement credit U وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics U حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte U حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot U بیک حمله دریک حمله
hysteroid U حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic U حمله تشنجی شبیه حمله
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
previous U قبلی
predecessor U قبلی
predecessors U قبلی
ex- U قبلی
prior U قبلی
one-time U قبلی
ex U قبلی
fore U قبلی
foregone U قبلی
aforetime U قبلی
preceding U قبلی
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
chain U از کلمه قبلی
chains U از کلمه قبلی
forewarning U اخطار قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
forethought U اندیشه قبلی
premonition U اخطار قبلی
background U معلومات قبلی
premeditated U با قصد قبلی
predilection U تمایل قبلی
predilections U تمایل قبلی
prefiguration U تصور قبلی
premeditation U قصد قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
preengagement U تعهد قبلی
presuppositions U فرض قبلی
presupposition U فرض قبلی
predispostion U تمایل قبلی
preconidtion U شرط قبلی
late war U جنگ قبلی
precompression U تراکم قبلی
precognition U اطلاع قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
previews U اطلاع قبلی
preview U اطلاع قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
foreordainment U حکم قبلی
foretoken U اعلام قبلی
foretype U نمونه قبلی
prepossession U تصرف قبلی
previous work U کارهای قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
preformation U تشکیل قبلی
premonitions U اخطار قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
prior permission U اجازه قبلی پرواز
as you were U به حالت قبلی برگردید
pre indexing U فهرست سازی قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
pre engaged U دارای تعهد قبلی
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
prognostication U تشخیص قبلی مرض
prognostications U تشخیص قبلی مرض
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
bias U ولتاژ قبلی دادن
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
biases U ولتاژ قبلی دادن
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
premonitory U متضمن اخطار قبلی
malice aforethought U سوء نیت قبلی
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
Do not do any thing without due reflection . U بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
precombustion chamber engine U موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
go off half-cocked <idiom> U صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
Recent search history Forum search
2New Format
2تعریف فونتیک چیست؟
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
2May enquiries be made to your previous employers
1 moves up the range
3It is acidic and its concentration is in continual flux as a result of its utilization by aquatic plants in photosynthesis and release in respiration of aquatic organisms.
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com